- خشمگین شدن (بَ هََ شُ دَ)
عصبانی شدن. برتافته شدن. از جا دررفتن. اخرنطام، تذمﱡر، بخشم آمدن. بهم برآمدن. امتحاک. (یادداشت بخط مؤلف) :
ملک را کمان کجی راست شد
ز سودا بر او خشمگین خواست شد.
سعدی (بوستان)
ملک را کمان کجی راست شد
ز سودا بر او خشمگین خواست شد.
سعدی (بوستان)
